English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1657 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clear and hold U منطقه را پاک و حفظ کنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
adding U اضافه کنید زیاد کنید
add U اضافه کنید زیاد کنید
adds U اضافه کنید زیاد کنید
damage area U منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
airspace reservation U منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row <idiom> U منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
remotest U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
remoter U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area U منطقه خطر منطقه تلفات
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
ranging U تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
islands U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment U ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air surface zone U منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
say no more U بس کنید
ease off U شل کنید
move out U حرکت کنید
cautioning U توجه کنید
repeats U تکرار کنید
attention to orders U توجه کنید
supposing U فرض کنید
supposes U فرض کنید
vide infara U را نگاه کنید
suppose U فرض کنید
hurry up U عجله کنید
caution U توجه کنید
cautioned U توجه کنید
repeat U تکرار کنید
cautions U توجه کنید
wait a second U تامل کنید
oyez U گوش کنید
i say U نگاه کنید
deleting U حذف کنید
deletes U حذف کنید
deleted U حذف کنید
into a ball U نخ راگلوله کنید
make a hurry U عجله کنید
keep at it U مداومت کنید
delete U حذف کنید
leontief table U نگاه کنید به :
dele U پاک کنید
oyez U توجه کنید
Turn (let) the dog loose. U سگ راباز کنید
have patience with me U با من حوصله کنید
give it a wipe U انراخشک کنید
recive U مصرف کنید
push the door to U در راپیش کنید
accelerando کم کم تند کنید
hold hard U صبر کنید
supra U ببالا نگاه کنید
Do you agree that … U آیا تصدیق می کنید که …
Refer (turn over) to page 110. U به صفحه 110مراجعه کنید
trailing U هدف را تعقیب کنید
Cash is in short supply these days . U از حقوق ماهانه ام کم کنید
opened U مروحه را باز کنید
opens U مروحه را باز کنید
open U مروحه را باز کنید
wait a little U کمی صبر کنید
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
you do me injustice U در باره من بی عدالتی می کنید
KEEP LEFT U از سمت چپ حرکت کنید.
wait a minute U یک دقیقه صبر کنید
wait a minute U اندکی صبر کنید
wait a second U یک خرده صبر کنید
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
chain U مراجعه کنید به CATENA
chains U مراجعه کنید به CATENA
sus.per coll U حلق اویزش کنید
avast U ایست توقف کنید
Turn the water tap on . U شیر آب را باز کنید
Please behave yourself . Please be courteous. U ادب را رعایت کنید
try and came U کوشش کنید که بیائید
NB U خوب دقت کنید
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
wait a second U اندکی صبر کنید
Notice the details! U توجه کنید به جزییات !
stack arms U تفنگها راچاتمه کنید
observe silence U سکوت را رعایت کنید
shift colors U پرچم را تعویض کنید
she your profit with him U سودخودرابا اوتقسیم کنید
out with him U اورا بیرون کنید
I won't be talked into it! U من را نمیتوانید متقاعد کنید!
trail U هدف را تعقیب کنید
drop track U تعقیب را قطع کنید
record as target U اماج را ثبت کنید
trails U هدف را تعقیب کنید
do good to others U بدیگران نیکی کنید
trailed U هدف را تعقیب کنید
infile U به ستون دو حرکت کنید
single file U به ستون یک حرکت کنید
maydays U خطر کمک کنید
off with his head U سرش را از تن جدا کنید
mayday U خطر کمک کنید
continue your studies U تحصیلات خودرادنبال کنید
check firing U عناصرتیر را بررسی کنید
cease engagement U درگیری را قطع کنید
When will you depart? U کی شما حرکت می کنید؟
identify U مشاهده کردن شناسایی کنید
record firing U عناصر تیر را ثبت کنید
Erase ( clean ) the blackboard. U تخته سیاه راپاک کنید
Act according to the previous procedure. U بترتیب گذشته عمل کنید
repeat range U با همین مسافت تیراندازی کنید
identifies U مشاهده کردن شناسایی کنید
identified U مشاهده کردن شناسایی کنید
Drop me just before you get to the turning. U مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
large spread U فاصله گلوله ها راکم کنید
plead for the widow U در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
Please check the oil. لطفا روغن را کنترل کنید.
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
o bey your parents U والدین خودرا اطاعت کنید
drop U قطره سقوط کردن کم کنید
dropped U قطره سقوط کردن کم کنید
Can you help me? ممکن است کمکم کنید؟
negative altitude U ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
Please call the police. لطفا پلیس را خبر کنید.
Call an ambulance quickly. فورا یک آمبولانس خبر کنید.
Call a doctor quickly. فورا پزشک خبر کنید.
dropping U قطره سقوط کردن کم کنید
Please don't wake me until 9 o'clock! U لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
drops U قطره سقوط کردن کم کنید
identifying U مشاهده کردن شناسایی کنید
Line up the children in order of height. U بچه ها رابترتیب قد بخط کنید
Do you feel hungry? U شما احساس گرسنگی می کنید؟
strangle U یاد شده را خاموش کنید
Enter it in the books . U آنرا دردفاتر وارد کنید
adjusts U میزان کردن تنظیم کنید
KEEP RIGHT U از سمت راست حرکت کنید.
Please get it off ! [Please clean it up !] U لطفا این را پاک کنید !
adjusting U میزان کردن تنظیم کنید
Wont you have sweets (candies) U شیرینی میل نمی کنید ؟
Every day that you go unheeded, you need to count on that day U هر روز که بیفتید، باید در آن روز حساب کنید
Please heat up my food. U لطفا" غذایم را داغ کنید
He helped me for my fathers sake. U بخاطر پدرم به من کمک کنید
Can you find your way out? U راهتان را به خارج می توانیدپیدا کنید ؟
Offer him some chocolates. U به ایشان شکلات تعارف کنید
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
Please consider my suggestion. U لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
associated document U وقتی فایل را انتخاب می کنید
associated file U وقتی فایل را انتخاب می کنید
up with it! U بلندش کنید بگذاریدش بالا
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
Which bank do you bank with? U با کدام بانک کار می کنید؟
Can you help me with my luggage? U ممکن است بارم را حمل کنید؟
Can you recommend a guest house? U آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
Help me, my neighbours , so that i may be able to do my housekeeping. <proverb> U همسا یه ها یارى کنید تا من شوهردارى کنم.
Cut a little more off the top. یک کمی بیشتر بالا را کوتاه کنید.
Cut a little more off the back. یک کمی بیشتر عقب را کوتاه کنید.
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs). U باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
Please partake of this meal . U لطفا" از این غذا صرف کنید
Please open this bag. لطفا این کیف را باز کنید.
Move along, please! [in a crowd] U لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]
Can you recommend a hotel? U آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
you are welcome to my book U بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
trail U هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
see that he does it U مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
Handle the boxes with care. U جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
2مهرآسا
1ICR
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1The more you care
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1What is the meaning of shahneh (شحنه یا داروغه) in farsi ?
1confinement factor
1A donkey was lame so the man leading him was mocked for not using him,so he rode the donkey and was told he was cruel for riding a lame donkey.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com